عهد
نوشته شده توسط : محسن

 

تا وقتی هستی
 

تا وقتی هستی ماه من                           نگاه به ماه نمی کنم

بودن خود دردی است و دراین آدمستان کثیف نفس کشیدن دردی دیگر و بی حبیب چرخش چرخ گردون را به

تما شا نشستن دردی مضا عف

برای گریختن از نیستی امیدی باید جست امیدی که هنگام غوطه ور شدن در منجلاب نیستی و بد بختی به نجاتت بیاید .

سایه های سیاه بدبختی زندگیم را پوشانده بود و وجود نحیفم در مقابل تمام پلیدیها تنها مانده بودوخود را در مقابل مشکلات و بد بختیها یکه و تنها و بی یاور می دیدم در جاده های مه الود پیش می رفتم کسی نبود

دوستش داشته باشم با نفسش با نوازشها یش با محبتش جان بگیرم با وجودش دیگر مغلوب جور زمان نشوم

 وجسد اما ل و آرزوهایم در زیربدبختیهای زندگی جهنمی ام از هم نپاشد و این غصه ها و  بی یاوریم بیش

از همه درونم را می فشردند و وجودم را آب و دلم را خون می کردند و بهانه زیستن را از من گرفته بودند

..............اما تو ای قدیسه زمان از ما ورای عقل در من ظهور کردی و با رقه اهو رائیت امید همان بهانه

زیستن در میان این جمادات انسان نما را در وجود من زنده کردی پس می ستا یمت و می پر ستمت

 

                 ببین امشب باز یاد تو چشم منو

ترکرده  

www.pashasat.tk

 
 
 
 
تاعهد تو در بستم عهد همه بشکستم                  بعد تو روا باشد نقض همه پیما نها
مثل همیشه در تنهایی خود به تو می اندیشم به تویی که محتاجم تا صدایم کنی به تویی که این زند گی
جهنمی را برایم بهشت کردی و طعم خوش عشق را چشاندی آری من به تو محتاجم به تویی که بودنم
فقط به خاطر توست ای عزیزترینم ای امید آخرینم من به تو محتاجم چقدر ناله شبانه سر دهم چقدر این
زندگی بدون تو مرا عذاب دهد چقدر باید در حسرت دیدارت بسوزم من به تو محتاجم آری من به تو
محتاجم.
                     دارم آهسته آهسته من از عشق تو می سوزم
 
 





:: بازدید از این مطلب : 244
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
رز در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :
واسه چی دلت شکسته؟؟؟؟

/weblog/file/img/m.jpg
دختر آسموني در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :
وبلاگت قشنگه اميدوارم موفق بشي و بهتر از اين بشه.

/weblog/file/img/m.jpg
رز در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :

/weblog/file/img/m.jpg
رز در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :

در تنهايي خود لحظه ها را برايت گريه كردم

در بي كسيم براي تو كه همه كسم بودي گريه كردم

در حال خنديدن بودم كه به ياد خنده هاي سرد و تلخت گريه كردم

در حين دويدن در كوچه هاي زندگي بودم كه ناگاه به ياد لحظه هايي كه بودي و اكنون نيستي ايستادم و آرام گريه كردم

ولي اكنون مي خندم آري ميخندم به تمام لحظه هاي بچگانه اي كه به خاطرت اشك هايم را قرباني كردم.......!

حالا ميتواني به گريه هايم بلند بلند بخندي!

/weblog/file/img/m.jpg
رز در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :

فرصتي نمانده ، پاهايم خسته است ، بايد رفت ، بايد رها شد از حصار تنهايي ، نميدانم چگونه اين چراها در مقابل ديدگانم ريلي به امتداد تمام زندگي ساخته اند ، شبانه آرزوهايم را در ژرف ترين نقطه ي ذهن کابوس زده ام دفن ميکنم و با بقچه ي خاکستري خاطراتم راهي شهر رويايي خيال ميشوم و از جاده ي پر از ابهام و ترديد ميگذرم ، گامهاي لرزانم سکوت شب را ميشکنند و من در برهوت تنهايي خويش به شمارش گامهايم ميپردازم ...

/weblog/file/img/m.jpg
رز در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :


با يک نگاه عاشق مي شديم و با يک اشاره دل مي باختيم

وقتي به دل بستن خود فکر مي کنم ؛ از همه آن سادگي ها به خنده مي افتم...

ولي نه! اگر چه دل ها پاک بودند و بي آلايش ؛ اما زندگي مسيري به همان سادگي نداشت .

من به يک نگاه دل باختم و به صد اشاره آن را پاک کردم. مي دانم آنچه بايد ؛ اتفاق ميافتد

من به تقدير نوشته شده ايمان دارم و فکر مي کنم آنچه بايد؛ رخ خواهد داد.

پس خود را به سرنوشت مي سپارم و ايمان دارم دل هاي پاک و بي گناه تقديري زيبا دارند........

همين..


/weblog/file/img/m.jpg
رز در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :
سلام
چه وبلاگ قشنگی!!!!!
راستی چقدر غمناک
مطالب عالی بودن
تبریک می گم
حالا چرا اسمش شکسته


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: